خواهش مسيح
عيسی - عليهالسلام - به حواريين گفت : " من خواهش و حاجتی دارم ، اگر
قول میدهيد آن را بر آوريد بگويم " . حواريين گفتند : " هر چه امر كنی
اطاعت میكنيم " .
عيسی از جا حركت كرد و پاهای يكايك آنها را شست . حواريين در خود
احساس ناراحتی میكردند ، ولی چون قول داده بودند خواهش عيسی را بپذيرند
، تسليم شدند . و عيسی پای همه را شست . همينكه كار به انجام رسيد ،
حواريين گفتند : " تو معلم ما هستی ، شايسته اين بود كه ما پای تو را
میشستيم نه تو پای ما را " .
عيسی فرمود : " اين كار را كردم برای اينكه به شما بفهمانم كه از همه
مردم سزاوارتر
به اينكه خدمت مردم را به عهده بگيرد " عالم " است . اين كار را كردم
تا تواضع كرده باشم ، و شما درس تواضع را فرا گيريد ، و بعد از من كه
عهدهدار تعليم و ارشاد مردم میشويد ، راه و روش خود را تواضع و خدمت
خلق قرار دهيد . اساسا حكمت در زمينه تواضع رشد میكند نه در زمينه تكبر
، همان گونه كه گياه در ز مين نرم دشت میرويد نه در زمين سخت كوهستان